یک پژوهشگر مهدویت با بیان این که برای زمینه سازی ظهور باید از نگرش های فردی، حزبی و حتی ملی عبور کنیم و جهانی بیندیشیم، تصریح کرد: یهودیان، زمینه ساز ترین مردم برای ظهور منجی آخرالزمان هستند.
نشانه های ظهور منجی بشر و چگونگی زمینه سازی برای ظهور او از مهم ترین بحث های موجود در ادیان آسمانی و به ویژه مکتب تشیع است. اعتقاد به موعود در همه ادیان آسمانی و بیشتر مکاتب بشری، علاوه بر همگرایی ها و ایجاد نزدیکی میان ادیان، آفت هایی را نیز به دنبال داشته است.
از آفت های بزرگ موعودگرایی، ترویج خرافات درباره چیستی نشانه های ظهور منجی و چگونگی زمینه سازی برای اوست.
حجت الاسلام والمسلمین مجتبی رضایی، از پژوهشگران معارف دینی و از کارشناسان پژوهشکده مهدویت، مهمان گفت و گوی اختصاصی با خبرگزاری شبستان بود که بخش هایی از این گفت و گو را با هم مرور می کنیم:
شبستان: با توجه به این که اعتقاد به منجی بشری در بسیاری از ادیان وجود دارد و زمینه سازی برای ظهور منجی آخرالزمان، مهم ترین وظیفه شیعیان به شمار می رود، آیا در ادیان دیگر نیز مقوله ای با عنوان زمینه سازی برای منجی وجود دارد؟
حجت الاسلام رضایی: در تمامی این ادیان، به نوعی زمینه سازی ها صورت می گیرد. برای نمونه، یهودیان که به ظهور منجی اعتقاد دارند، بیش از هر مردم دیگری در این باره زمینه سازی دارند. یهودیان بسیار بیشتر از مسلمانان و حتی بیش از شیعیان، برای زمینه سازی ظهور منجی بشر تلاش می کنند.
گمان می کنید انگیزه آنان از تشکیل یک دولت در فلسطین اشغالی چیست؟ آیا اطلاع دارید که أرض موعود و دولت موعودی که خداوند به یهودیان وعده داده طبق بشارت های تورات، دقیقا در فلسطین و بیت المقدس و در اصطلاح تاریخی آن، اورشلیم است. تشکیل یک دولت در چنین زمینی، زمینه سازی برای حکومت موعود آنان است.
شاید بتوان گفت که زمینه ساز ترین مکتب و ملت برای ظهور منجی، یهودیان هستند حتی بیشتر از مسلمانان. کارهای علمی، نظامی، فرهنگی، فیلم های هالیوودی، فعالیت های آنان برای تخریب طبیعی بیت المقدس و بنا کردن هیکل سلیمان و زمینه سازی نبرد آخرالزمانی آرماگدون، همگی بستر سازی یهودیان برای حکومت جهانی آنان است.
شبستان: از آن جا که کتاب تورات دچار تحریف شده است و بسیاری از باور های یهودیان درباره منجی آخرالزمان دچار انحراف است، چگونه می توان آموزه های دروغین مهدوی را از آموزه های درست پالایش کرد و این وظیفه مهم بر عهده کیست؟
حجت الاسلام رضایی: بهترین راه، حرکت های نرم افزاری است. هیچ حرکتی بدون پشتیبانی های نرم افزاری نمی تواند اصالت خود را حفظ کرده و زیبایی های خویش را ارتقا دهد. به اعتقاد من، هر کس که کوچکترین تخصصی درباره این آموزه ها به دست آورده است، باید برای ترویج باور های ناب مهدوی تلاش کند. هر کس در هر لباسی و در هر مکانی؛ چه طلبه، چه دانشجو، چه بازاری و... اگر وظیفه خود به عنوان یک منتظر واقعی را به خوبی ایفا کند و رفتار درست یک منتظر واقعی را در زندگی خود جاری سازد، بزرگ ترین گام را در گسترش عقاید درست و ناب مهدوی برداشته است.
شبستان: مهم ترین ویژگی دشمنان مهدویت و مهم ترین مؤلفه فکری آنان برای دشمنی چیست؟
حجت الاسلام رضایی: بنا بر روایات ما، دو دشمن اصلی برای امام مهدی(ع) وجود دارد:
1. سفیانی
2. دجال
این دو در حقیقت، دو خط فکری هستند و در دو حیطه کاری کاملا جدا فعالیت دارند. سفیانی یک جریان نظامی است و دجال یک خط فکری و نرم افزاری است. البته دجال هم کشتار هایی دارد، اما خط کاری این دو متفاوت است؛ گرچه در عمل، حوادث مشابهی را به دنبال می آورند.
به نظر من، خطر سفیانی کمتر از خطر دجال است؛ زیرا برنامه سفیانی، حذف فیزیکی شیعیان است و این امر گر چه مشکلات عمده ای به دنبال می آورد، اما خطرات ناشی از دجالیت را به دنبال ندارد. برنامه دجال، حرکت نرم در میان مردم و شبیخون فرهنگی است.
بنابراین، مهم ترین دشمن اندیشه مهدویت، دجال است. دجال می کوشد تا با انحراف افکار عمومی، مردم را به سمت خود بکشاند.
شبستان: درباره چیستی دجال، تفسیر های مختلفی وجود دارد. برخی او را یک شخص می دانند و برخی او را به یک ابزار فریبنده تبلیغاتی تشبیه می کنند. بنا بر روایات دینی، کدام تفسیر از دجال، تفسیر دقیق تری است؟
حجت الاسلام رضایی: با توجه به روایت اسلامی، سه قالب از دجال می توان ارائه داد:
1. قالب شخصی: در این تفسیر، دجال یک فرد است که رهبری یک حرکت بزرگ فکری در مقابل امام زمان(عج) را بر عهده می گیرد.
2. قالب فکری: در این تفسیر، دجال یک جریان نرم افزاری و فکری است است که در مقابل امام زمان(عج) ترویج می گردد.
3. قالب جغرافیایی: این تفسیر که کمتر به گوش مردم رسیده است، تفسیری است بر اساس احادیث اهل سنت که دجال را به عنوان یک منطقه جغرافیایی معرفی کرده اند.
اما آن چه من بر آن تأکید می کنم، این است که حتی اگر یکی از این سه قالب برای تفسیر چیستی دجال درست باشد، اما به هر حال، دجالیت به عنوان یک رهبر با ابزار فکری قوی و با سلطه بر یک جغرافیای بزرگ از جهان، باور های مهدوی را به مخاطره می اندازد؛ برای نمونه، صهیونیست های یهودی را در نظر بگیرید که هم رهبر فکری دارند و هم جنبش فکری دارند و هم یک جغرافیای خاصی را به خود اختصاص داده اند.
برای دجال، به هر سه معنا می توان شواهدی در روایات پیدا کرد.
شبستان: این که برخی از افراد یا گروه ها، وقایعی که در جهان اتفاق می افتد را از نشانه های ظهور می دانند و هر اتفاقی ره به نشانه های ظهور ربط می دهند، تا چه اندازه درست است؛ مثلا این که دجال یک چشم را تلویزیون معرفی می کنند و مانند این ها، تا چه اندازه قابل اعتماد است؟
حجت الاسلام رضایی: علائم ظهور، دو گونه اند: دسته اول، کاملا روشن هستند و نیازی به تأویل و تفسیر ندارند. این دسته از علائم ظهور یا هنوز اتفاق نیفتاده اند؛ مانند شکافتن زمین در خسف بیداء یا صیحه آسمانی که کنایه نیستند و باید اتفاق بیفتند و برخی دیگر اتفاق افتاده اند؛ مانند آکندگی عالم از فساد که در دوره ما تحقق یافته است و بیش از این هم امکان ندارد. فسادی که تا درون انسان ها، خانواده ها، و شهر ها و ملت ها گسترش یافته است. امروزه فساد و نا امنی بع اندازه ای شیوع یافته است که تا درون خانه ها آمده و انسان ها در خانه خودشان هم امنیت ندارند.
اما دسته دوم از علائم، علائم متغیر هستند که در روایات بیان شده اند ولی تعبیر این روایات هم ممکن است حقیقت باشد و هم کنایه؛ چرا که در بسیاری از روایات، از کنایه و استعاره استفاده شده است. دجال یکی از این نشانه هاست که اندیشمندان دینی و علما درباره او هم این احتمال را داده اند که یک شخصیت واقعی باشد و هم تعابیر روایات را کنایه ای دانسته اند و او را یک نماد از جریان فکری منحرف معرفی کرده اند.
شبستان: مهم ترین ویژگی دوران غیبت چیست؟
حجت الاسلام رضایی: شاید بزرگترین مشخصه و مهم ترین ویژگی این دوران، بازنگری و بازیافت جامعه شیعی است؛ یعنی جامعه شیعی در اندیشه این است که چه شد که به اینجا رسیدیم و چه کنیم که به جایگاه شایسته خود بازگردیم؟ شاید بزرگترین خاصیت غیبت برای ما، به خود آمدن ماست
شبستان: مهمترین آموزه عصر غیبت برای ما چیست؟
حجت الاسلام رضایی: کار جهانی. باید از انگیزه های شخصی، کوچه بازاری، شهر و روستایی و حتی ملی، عبور کنیم و مانند حضرت حجت(عج)، جهانی بیندیشیم. این کاری است که امروزه شرق و غرب انجام می دهند، در حالی که این فکر اساسا برای ماست و اساسا ادیان آسمانی بوده اند که نگرش جهانی را پدید آورده و ترویج کرده اند. پیش از آن که سیاستمداران و حکومت گردانان به افکار جهانی بپردازند، ادیان آسمانی این گونه بوده اند و ما نیز باید این طور باشیم.
تأکید من این است که از افکار حزبی و حتی ملی عبور کنیم و اهداف جهانی را پیش رو قرار دهیم.
نظرات شما عزیزان: